تاتی تاتیییییییییییی
عزیز دل مامان قربونت بشم من که روی پاهای کوشولوت وامیستی و دیگه خودت میتونی با تسلط کامل راه بری یک هفته قبل از تولدت میتونستی چند متر راه بری ولی زودی مینشستی اما الان قربونت بشم هزار ماشا... راه افتادی و کلی ذوق میکنی از راه رفتنت گاه یهم من دستاتو میگیرم و با هم بازی میکنیم و راه میریم.هفته پیش که تعطیل بودهر روز بردیمت پارک توی محوطه بزرگ چمن حسابی واسه خودت راه رفتی و با زبون خودت با بچه ها و بزرگترا حرف زدی.چند تا پسر نوجوون که مشغول بازی بودن ازتو خوششون اومد و توپ فوتبالشونو دادن بهت تا بازی کنی تو هم جیغ میزدی و توپو قل میدادی البته توپای خودت رو هم برده بودیم ولی انگار اون توپ گندهه رو بیشتر دوس داشتی .برخلاف مامانت که حسابییییییییییییییییی از گربه میترسه وقتی گربه میبینی میری سمتش تا بگیریش.حسابی کیف میکنی وقتی میریم پارک سرسره بازی میکنی یاد گرفتی خودتو از اون بالا سر میدی ما هم پایین میگیریمت.الان دیگه 6 تا دندون داری گل پسرم.4 تا هم فک بالاییت در اومده که البته دندون 1و2 سمت چپت زودتر در اومد و بافاصله یه هفته سمت راست هم داره درمیاد.الان دیگه گاز گرفتنات خیلی دردناک شده و جیغ آدم در میاد تو هم میخندی انگار یه جور تفریحه برات جاکفشی رو قفل میکنیم تا نتونی به کفشا دست بزنی قبلا نمیتونستی کلیدرو ازجاش دربیاری اما حسابی قوی شدی و دیگه راحت کلیدو در میاری واسه همین هم ما وقتی کفش رو میذاریم درشو قفل میکنیم و کلید رو از روش برمیداریم تو هم ناراحت میشی که نمیتونی به خواسته ات برسی و گاهی گریه و گاهی هم یه کمی غر غر میکنی.چند روز پیش دیدم که یه کلید تو دستته و سعی میکنی باهاش در جاکفشی رو باز کنی دسته کلید در ورودی خونه رو از تو کیف بابایی برداشته بودی و میخواستی باهاش در جاکفشی رو باز کنی (مثل ما کلید رو میچرخوندی و بعد هم در جاکفشی روکشیدی جلو تا باز شه ) وروجک مامان فدای تو بشم من پسرک با هوشممممممممممم
وقتی بابابیی لباس میپوشه که بره بیرون خودتو میرسونی بهش و پاهاشو میچسبی و سرتو میگیری بالا و نگاش میکنی اینجوری مگه دلش میاد تو رو نبره بیرون؟ دیگه صبحای جمعه با هم میرین نونوایی بعضی روزا هم دوتایی میرین بیرون و هوا میخورین منم یه فرصتی پیدا میکنم به کارام برسم.
موقع غذا خوردن برات یه پارچه تمیز پهن میکنم و بشقاب غذاتو میذارم روش تا خودت غذاتو بخوری یعنی اگه غیر از این باشه اعتراض میکنی خوب دوست داری خودت با اون انگشتای کوشولوت غذا بذاری دهنت هنوز تسلط نداری با قاشق غذا بخوری.اولین کاری که میکنی اینه که ظرف غذا رو چپه کنی و غذا روبریزی روی زیرانداز و بعد شروع میکنی به خوردن.البته اگه خیلی گرسنه باشی اول یکم میخوری بعد چپه اش میکنی نمیدونم چرا این کارو میکنی.البته از مامان چند تا از دوستات هم شنیدم اونا هم این کارو میکنن انگار نی نیا دوست دارن خاکی باشن و تجملات رو نمیپسندن
عزیز دل مامان آرشای خوشگلم بازم میام و برات مینویسم الان همینقدر ذهنم یاری کرد عزیز دلممممممممممم